نگاهی آماری به صنعت موسیقی در ایران و جهان
امروز موسيقي فقط هنري جاري در بستر اجتماع قلمداد نميشود. سالهاست اين هنر قدم در دنياي گستردهتري نهاده و در قالب صنعتي بزرگ با بسياري از صنايع عظيم ديگر در رقابت است. اين نوع نگاه به موسيقي بهمثابه يک صنعت شايد زماني ملموستر شود که تعريفي از صنايع فرهنگي داشته باشيم. اين دسته از صنايع آنهايي است که شخص يا گروهي از هنرمندان کالاي توليدشده فرهنگي را به ميزان انبوه تهيه و در بازار تجاري تکثير ميکنند. موسيقي از قرن هجدهم کمابيش رويه تجاريشدن را پيش گرفت و در اواخر سال 1880 ضبط تجاري آثار موسيقي آغاز شد، اما در حدود سال 1920، پس از آغاز پخش گسترده راديويي آن، شيوه شنيدار موسيقي بين مخاطبان به طور کلي دگرگون شد. خانه هاي اپرا و سالنهاي کنسرت اجرا و توليد آثار موسيقي را ادامه دادند اما همچنان راديو بستر مناسبتري براي معرفي آثار و گروه هاي جديد و نوظهور بود. در قرن بيستم، بين سالهاي 1930 تا 1950، موسيقي در جامه صنعت مدرني پديدار شد؛ درست زماني که ضبط موسيقي بسيار فراگيرتر از نتهاي نوشتاري و انتقال آن از طريق کاغذ بود. از سال 2000 راه هاي نوين ضبط و عرضه موسيقي، تکنولوژي جديد و نرمافزارهاي گوناگون به توليد در اين صنعت سرعت بيشتري بخشيد و از وابستگي بين اشخاص براي ضبط و انتشار يک اثر کاست. امروزه صنعت موسيقي به عنوان يکي از مهمترين صنايع فرهنگي نقش بسزايي در اشتغالزايي و درآمدزايي جوامع مختلف بهخصوص جوامع پيشرفته دارد. در ادامه نگاهي به برخي از ويژگيهاي اين صنعت فرهنگي خواهيم داشت.
اشتغالزايي در صنعت موسيقي
صنعت موسيقي از طريق اشتغالزايي نقش مهمي در چرخه اقتصادي برخي از کشورها ايفا ميکند. اين صنعت براساس کمپانيها (شرکتها و موسسه ها) و افراد مستقلي شکل ميگيرد که با خلق، اجرا، آموزش و فعاليتهاي ديگر در اين عرصه موجب درآمدزايي ميشوند. «ضبط موسيقي» و «اجراي زنده» دو بخش اصلي در اين عرصه محسوب ميشوند که افزون بر هنرمندان فعال در آنها افراد بسيار ديگري را هم درگير ميکنند. به منظور ضبط يک اثر موسيقايي علاوه بر موزيسينها و خوانندگان و شاعران، افراد ديگري چون مديران گروه ها، استوديوهاي ضبط، تهيهکنندگان، ناشران موسيقي و مراکز چاپ و پخش و فروش فعاليت ميکنند تا آثار ضبطشده را به گوش مخاطب برسانند.
در اين بين اقشار ديگري هم به صورت گسترده در حوزه هاي مختلف و در ارتباط با موسيقي در حال فعاليت هستند. بخش رسانه هاي جمعي يکي از فعالترين و گستردهترين آنها در اقصي نقاط دنياست. شبکه هاي تلويزيوني، راديويي و خبري نقش مهمي در اطلاعرساني در اين حوزه دارند که به واسطه آنها خبرنگاران موسيقي، برنامهسازان و منتقدان موسيقي را ميتوان جزو پوياترين افراد وابسته به اين حوزه دانست. از سوي ديگر ميتوان به نقش اساتيد موسيقي، هنرجويان، سازندگان سازها و بسياري ديگر اشاره کرد. در نگاه کلانتر علاوه بر افراد فعال و تيمهاي اجرايي در حوزه موسيقي مجامع بزرگتري هم مسئوليتهاي سياسي و اجتماعي امور مرتبط با موسيقي را بر عهده دارند. نهادهايي مثل اتحاديه ها، وزارتخانه ها و اصناف که امور گوناگون، از تصميمگيريهاي کلان تا بيمه هنرمندان، با صلاحديد آنها انجام ميپذيرد.
صنعت موسيقي و توريسم
موسيقي به عنوان يکي از محبوبترين هنرها، سالانه مخاطبان بسياري را به سالنهاي اجرا ميکشاند. علاقه به تماشاي زنده موسيقي گاه مخاطبان را از سفرهاي درونمرزي فراتر برده و دليلي ميشود براي سفر کردن به کشورهاي مختلف. «توريسم موسيقي» درواقع يکي از مهمترين شاخه هاي صنعت گردشگري محسوب ميشود و مدتهاست کشورهاي مختلف با جذب گردشگر از طريق آن درآمدهاي فراواني کسب ميکنند. سالانه جشنواره ها، کنسرتها و رويدادهاي بسياري در سراسر دنيا برگزار ميشود که علاقهمندان به موسيقي و هنرمندان مختلف از کشورهاي گوناگون را گرد هم جمع ميکند. فستيوال گرمي و فستيوال جوايز موسيقي کشورهاي مختلف مثل امريکا و انگستان هرساله با برگزاريهاي پربارتر سعي در جذب مخاطب بيشتري دارند اما به طور کلي اين امر تنها محدود به برپايي فستيوالهاي بزرگ و جهاني نيست. توريسم موسيقي دربرگيرنده تمامي سبکها و اشکال اجراي موسيقي است. از موسيقي کلاسيک و پاپ تا موسيقيهاي محلي و خياباني هرکدام ميتوانند طرفداران خود را به عنوان گردشگر به کشورهاي مختلف بکشانند و بر اقتصاد آن کشور تاثير بسزايي بگذارند.
به عنوان نمونه طبق تحقيقات ارائهشده از سوي سايت رسمي گردشگري بريتانيا، ارزش مالي توريسم موسيقي در سال 2013 با جذب بيش از 5/6 ميليون نفر عددي بيش از 2/2 ميليارد پوند تخمين زده شده است. براساس اين آمار ميزان هزينهاي که از جانب دوستداران موسيقي براي خريد بليت اجراها، حمل و نقل و خريد کالا صرف شده است، عددي حدود 3/1ميليارد پوند بوده و بيش از 915 ميليون پوند درآمد غيرمستقيم بريتانياييها از حضور اين گردشگران در کشورشان برآورد شده است.
علاوه بر اين حضور گردشگران در بريتانيا رونق خوبي به اقتصاد محلي آنها داده است. بنا بر اين گزارش حدود 24هزار شغل در راستاي انجام فعاليتهاي مرتبط با توريسم موسيقي در اين کشور ايجاد شده است. سازمان گردشگري بريتانيا همچنين پيش بيني کرده است که با برنامهريزيهاي انجامشده تعداد گردشگران علاقهمند به موسيقي تا سال 2020 به 40ميليون نفر در سال افزايش پيدا کند تا با اين اتفاق توريسم موسيقي نقش بيشتري در صنعت گردشگري و اقتصاد بريتانيا ايفا کند.
درآمدهاي بينالمللي صنعت موسيقي
تا قبل از سال 2000 ميلادي فروش آثار موسيقايي تنها از طريق نوار کاست، سيدي و بهاصطلاح کالاهاي فيزيکي صورت ميگرفت که در سالهاي واپسين و با پخش راديويي فروش اين آثار وارد دوران رکود و سير نزولي شد. در همين دوران با ظهور گردش اينترنتي محصولات، بازار اين فروش تغييرات تازهاي را احساس کرد. نخست بخش اعظم توزيع فايلها در اينترنت به صورت غيرقانوني صورت ميگرفت، همين امر درآمد حاصل از فروش آثار موسيقايي در امريکا را از سال 1999 تا سال 2009 به نصف کاهش داد. همچنين طي سالهاي 2000 تا 2010 طبق آمار IFPI (فدراسيون بينالمللي صنعت ضبط صدا و موسيقي)، درآمد جهاني فروش آثار موسيقايي از 9/36 ميليارد دلار به حدود 16 ميليارد دلار کاهش پيدا کرد و همين امر تهيهکنندگان، هنرمندان و کليه افراد فعال در صنعت موسيقي را به فکر يافتن راه چارهاي انداخت تا توليدکنندگان آثار موسيقايي حقوق مادي خود را دريافت کنند. برخورد قانوني با يکي از پربازديدترين سايتهاي دانلود غيرقانوني موسيقي و هزاران نفر از افراد وابسته به اين سايتها از مهمترين اقداماتي بود که در راستاي مقابله با دانلود غيرقانوني موسيقي صورت گرفت. سايت قانوني Itunes Store که به عنوان يکي از اولين سايتهاي فروش قانوني موسيقي از سال 2003 فعاليت خود را آغاز کرده بود، پس از برخورد قانوني با دانلودهاي غيرمجاز تا سال 2012 به يکي از پرکاربردترين و محبوبترين سايتهاي فروش اينترنتي موسيقي تبديل شد.
با وجود اين تلاشها، بازار جهاني فروش آثار موسيقايي طي سالهاي گذشته رکودهاي چنددرصدي را تجربه کرده است. بنابر اعلامIFPI از سال 2005 تا سال 2014 درآمد حاصل از فروش آثار ضبطشده موسيقي از 7/20 ميليارد دلار به عددي حدود 97/14ميليارد دلار، با تغييري بين 4 تا 8 درصد در هر سال، کاهش پيدا کرده است. براي نمونه در سال 2014 درآمد جهاني 97/14ميليارد دلاري با احتساب 20 کشور برتر در فروش آثار موسيقايي محاسبه شده است که از جمله آنها بر اساس درآمد حداکثري ميتوان به 10 کشور امريکا، ژاپن، آلمان، بريتانيا، فرانسه، استراليا، کانادا، کره جنوبي، برزيل و ايتاليا اشاره کرد اما بخش ديگري از صنعت موسيقي که در اين سالها هر روز شاهد گسترش آن هستيم، بخش اجراهاي زنده است. هنرمندان با برگزاري اجراهاي صحنهاي در وطنشان يا ساير نقاط دنيا براي خود و کشور ميزبان درآمدزايي ميکنند و براساس آمار گويا درآمد حاصل از اين بخش به مراتب از فروش آثار موسيقايي بالاتر است.
براي مثال در امريکا در سال 2009 درآمد حاصل از فروش آثار مبلغي در حدود 56/4 ميليارد دلار تخمين زده شده که اين مبلغ براي اجراهاي صحنهاي در همان سال چيزي در حدود 32/23 ميليارد دلار به ثبت رسيده است. اين درآمد در سال 2012 در بخش فروش آثار 48/4 ميليارد و در بخش اجراي کنسرت 31/24 ميليارد دلار محاسبه شده و به همين ترتيب در سال 2014 فروش آثار موسيقي براي امريکاييها 89/4 ميليارد دلار و برگزاري اجراهاي زنده 25 ميليارد دلار عايدي به همراه داشته است.
صنعت موسيقي در ايران
صنعت موسيقي در ايران اما تفاوتهايي با ساير کشورهاي دنيا دارد. در بسياري از امور هنوز موسيقي به عنوان يک صنعت ديده نميشود و نگاه مقبولي به آن وجود ندارد. در بخش توريسم موسيقي، ايران با وجود فرهنگ و موسيقي غني در نقاط مختلف کشور هنوز موفق نشده است جشنواره هايي با استانداردهاي بينالمللي براي جذب توريست برپا کند. به عنوان مثال جشنواره موسيقي فجر که معتبرترين رويداد موسيقايي کشور محسوب ميشود اجراهاي بينالمللياش را با حداکثر هزارنفر مخاطب برگزار ميکند که اين امر جدا از ناشناخته بودن موسيقي بينالملل براي مخاطبان داخلي، بر ناشناخته بودن موسيقي ايران براي مخاطبان بينالمللي و از طرفي بر ناتواني در جذب مخاطب در جشنوارهاي دلالت دارد که در پايتخت کشور برگزار ميشود. موسيقي فاخر و غني نواحي و نقاط مختلف کشور هم ميتواند با جذب گردشگر و مخاطب علاوه بر زنده نگه داشتن جانمايه آن موسيقي، تغييري در وضعيت معيشت هنرمندان مهجور موسيقي نواحي و در نگاه کلانتر در اقتصاد کشور ايجاد کند.
با توجه به آمار منتشرشده در ذيل برنامه ششم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي در سال 1393 (که در اين برنامه به عنوان سال پايه در نظر گرفته شده است)، در ايران 13 جشنواره و مجمع مرتبط با موسيقي برگزار شده است که هرکدام از آنها ميتوانستند بستر مناسبي براي حضور گردشگران علاقهمند به موسيقي در کشور باشند اما به نظر ميرسد توريسم موسيقي در ايران چنان که بايد شناختهشده نيست و در عصري که ارتباط بيشتر و بهتر بين کشورها از طريق فرهنگ و هنرشان در حال شکلگيري است، ايران با داشتن فرهنگ و هنر غني از داشته هاي خود سود چنداني نميبرد.
در بحث درآمدهاي حاصل از اين صنعت و در بخش ارزش مالي آثار موسيقايي ضبطشده هم برخلاف بسياري از کشورها، آمار دقيقي از ميزان فروش آلبومهاي موسيقي در کشور از جانب تهيهکنندگان و موسسات انتشار اين آثار ارائه نميشود. با توجه به اطلاعات منتشرشده در برنامه ششم توسعه در سال 1393، 326 آلبوم موسيقي مجوز انتشار دريافت کردهاند اما حتي در دفتر موسيقي وزارت ارشاد اسلامي اطلاعي از آمار دقيق آثار منتشرشده وجود ندارد. از جمله دلايل اين موضوع ميتوان به فرارهاي مالياتي شرکتهاي توليدکننده آثار و نوع قرارداد ميان آنها با هنرمندان (مشارکت براساس تعداد آلبوم فروختهشده) اشاره کرد که حتي گاه هنرمندان هم از تعداد دقيق آثار فروختهشدهشان آگاه نميشوند.
اما در بخش اجراهاي صحنهاي با توجه به تعداد مجوزهاي صادرشده ميتوان آمار نسبي درآمد حاصل از برگزاري کنسرتها را به دست آورد. در سال 1393، 3651 فقره مجوز براي اجراهاي صحنهاي صادر شده است. در بخش فروش اينترنتي بليت تقريبا 70 تا 80 درصد اين فروشها از طريق سايت رسمي فروش ايرانکنسرت صورت ميگيرد و بنابر اعلام رسمي اين سايت درآمد حاصل از اجراهاي زنده در همان سال رقمي حدود 70 ميليارد تومان برابر با 42/11 ميليون دلار محاسبه شده است که با احتساب سايتهاي ديگر فروش بليت ميتوان عددي در حدود 100 ميليارد تومان براي فروش سراسري بليت کنسرتها تخمين زد. اين ارقام در قياس با تعداد مجوزهاي صادرشده در سال 1388 که شامل 255 فقره بوده، رشد چشمگيري کرده است و همچنين طبق پيش بينيهاي ارائهشده در برنامه ششم توسعه مجوزهاي صادرشده تا سال 1399 به 12939 فقره خواهد رسيد. با احتساب درآمد آلبومهاي منتشرشده و درآمد ساير صنايع وابسته موسيقي (مانند سازسازي و خريد و فروش ساز و...) گردش مالي سالانه موسيقي ايران را ميتوان رقمي حدود 120ميليارد تومان تخمين زد؛ البته در بحث محاسبه آمار ارزشهاي مالي صنعت موسيقي در ايران فعاليتهاي وابسته از جمله آموزش يا ساخت و فروش سازها و بسياري ديگر از امور در نظر گرفته نشده است و به فعاليتهاي عمده و اساسي بسنده شده، اما با تمام اين تفاسير بخش درآمدزايي صنعت موسيقي در ايران مانند بسياري از جنبه هاي ديگر فاصله فراواني با نمونه هاي مشابه آن در ساير نقاط دنيا دارد.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان